شاید متن توئیت ترامپ در مورد طوفانالاقصی و شرایطی که رژیم صهیونیستی بهرغم همه جنایات و نسلکشی و بیرحمی در غزه به نمایش گذاشته و بحرانهای گوناگون را برای خود خریده، توصیفی کافی باشد.
ترامپ طوفانالاقصی و شرایطی که رژیم صهیونیستی در دو سال گذشته با آن مواجه است را در ۳ هزار سال گذشته بیسابقه برای صهیونیستها میداند. ماشین کشتار جمعی رژیم صهیونیستی نهتنها به دلیل هزینهها، خسارتها و تلفات در قبال مردم مظلوم غزه و جبهه مقاومت بیرمق و در مرز بحرانهای جدی قرار گرفته و ابعاد مختلف اجتماعی، اقتصادی و روانی را با بحران روبهرو کرده، بلکه در منظر جهانی نیز نقاب از چهره ساختگی آن برداشته شده است. در امریکا و غرب، به جای دیکتاتوریهای فاسد عربی، جمعیت عظیمی به حامیان مردم فلسطین و حقوق آنها پیوستهاند و رژیم صهیونی را منفور میدانند. این تصویر جهانی در نظرسنجیهای سیانان و یا دیگر مراکز مطالعاتی و رسانهای و علمی جهان به درصد بسیار جدی از جوامع یهودیان و یا حتی مؤسسات صهیونی و یهودی که ماهیت و عملکرد رژیم صهیونی را معادل شرارت و تروریسم و نسلکشی و آبروریزی برای خود و بشریت میدانند، تأکید میشود. مجامع یهودی و صهیونی در اروپا، فضای سیاسی و اجتماعی در کشورهایشان را برای ادامه حضور و حیات خود مخاطرهآمیز توصیف میکنند. گفتمان اجتماعی و فرهنگی در کشورهای غربی و بخشی از کشورهای اسلامی و عربی از گفتمان فریبکارانه حکومتها عبور کرده است و در مسیری قرار دارد که حکومتهای غربی حامی رژیم صهیونی را به انفعال کشیده است و مسئله فلسطین و مظلومیت مردم غزه و جنایات رژیم صهیونی، به معیار حقانیت و شرارت، مظلومیت و شقاوت، آزادیخواهی و دیکتاتوری وحشی تبدیل شده است. این حرکت عظیم انسانی در کشورهای جهان که از صحنههای بیسابقه و ضدبشری در غزه و رفتار و عملکرد رژیم صهیونی تأثیر پذیرفته و شناخت و آگاهی کسب کردهاند، از امپراتوریهای رسانهای و جنگ شناختی هم عبور کردهاند و مطالبهگری آنها از جوامع بشری و سازمانهای بینالمللی و حکومتهایشان، عمق این شناخت و آگاهی را نشان میدهد. شاخصهای گوناگون اقتصادی، اجتماعی، امنیتی، سیاسی و ساختاری رژیم صهیونی، اگرچه با اصرار کینهتوزانه صهیونیستها و کابینه نتانیاهو به دنبال تصویر دیگر و زیباسازی شده از اقدامات و کارنامه این رژیم است، همگی تأکید بر آن دارد که اگر حوادث خونین و ضدبشری رژیم صهیونی در غزه پایان نیابد و استمرار داشته باشد، تمامی مؤلفههای مزیت و قدرت در این رژیم در مرز فروپاشی خواهند بود. به همین دلیل است که ترامپ با طرح پیشنهادی فریبکارانه و به میدان آوردن تونی بلر، کوشنر، ویتکوف و تعداد دیگری از دستیاران همفکر آنها و فشار به نتانیاهو به دنبال به نتیجه رساندن طرح توقف جنگ در غزه است. البته محتوای یکطرفه و جانبدارانه این طرح که پس از خط و نشان ترامپ و عقبنشینی از تهدید آتش علیه مقاومت به مذاکرات در قاهره رسیده تا دیدگاههای مقاومت غزه را نیز لحاظ کند، نمیتواند مبنای یک توافق مطلوب باشد. نکته مهم این است که امریکای ترامپ و مسیحیان صهیونیست نیز از هزینههای جهانی عملکرد رژیم صهیونی و نتانیاهو در امان نیستند و به این توافق نیازمندند و آن را تنها راه نجات نتانیاهو میدانند و همراه کردن کشورهای عربی در حاشیه نشست مجمع عمومی سازمان ملل که تقریباً همگی در خدمت رژیم یا ایالات متحده هستند، نشانه دیگری از این نیاز است. منتها ترامپ که خود را اسرائیلیتر از صهیونیستها و نتانیاهو میداند، به امید تحقق تمامی اهداف جنگی، متن این طرح را سامان داده و میداند که مطلوب او به پیش نخواهد رفت. زیادهخواهی ترامپ یا صهیونیستها در مذاکرات قاهره و بازگشت به نسلکشی و جنایت، فقط میتواند به یک خیزش جهانی علیه صهیونیستها و حتی امریکا دامن بزند و باقیمانده آبروی ساختگی آنها را به باد خواهد داد. اگر طوفان الاقصی به جز ویرانی دکترین نظامی و امنیتی رژیم صهیونی فقط همین حاصل را داشته باشد که نظام جهانی امریکایی و صهیونیستی را با چالش و تهدید مواجه کند و گفتمان استعمار غربی را به مرز فروپاشی برساند، میتواند معجزه اراده مقاومت در مقابل استکبار در قرن حاضر باشد.